دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!
;
; راستی...؟؟؟؟
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت..
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی..
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی...
ا شک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خود


نظرات شما عزیزان:
|